به چشم هایم نگاه کن، آن گاه دروغ بگو! به قلم معجزه شرقی
پارت بیست و دوم
زمان ارسال : ۳۲۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
_ منتظر تو بودم...
گویی همین دیروز بود که من با ایوب آشنا شده بودم؛ نه، آدمها هیچ گاه نمیتوانند خاطرات را در سرزمین دلشان دفن کنند...خاطرات بذر هستند، در اعماق دلمان کاشته میشوند و رشد میکنند، گاهی آن قدر رشد میکنند که دیگر دلی برایمان ن ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
زهرا
00به نظر م ایوب یه رازی داره یا یه چیزی از حداد میدونه نمیدونم چرا نمی زاره ایوب حرف بزنه انسان که فقط نباید با احساس تصمیم بگیره. گاهی باید عقل و منطق داشت